یادم میآید یک سال پیش بود، یک سرگیجه به من سلام کرد. من جواب سلامش را ندادم، ولی او دنبال من راه افتاد. اولها فقط اسمش بود، همه میگفتن سرگیجه هم داری؟ من هم میگفتم آری، یکی دو ماهی هست که دارماش. بعد یک مشت گردالوهای ریز و درشت ریختند توی یک نایلون و گفتند […]